داستان بازی تقریبا ۴ سال پس از اتفاقات MGS 4 یعنی در سال ۲۰۱۸ روایت میشود و به نحوی در همان دنیا و فضای اصلی سری، شرایطی نسبتاً متمایز را دنبال خواهد کرد.داستان از جایی آغاز می شود که شخصیت اصلی بازی Raiden برای تامین مخارج زندگی خود به اجبار به عضویت در ارتش درمیآید و برای انجام وظیفه در یکی از کشورهای آفریقایی ناشناخته خود را آماده میکند. مدت کوتاهی از جنگهای داخلی گذشته است و آرامش نسبی گذشته به شهر بازگشته اما این آرامش دوام زیادی نخواهد آورد. طولی نمیکشد که درگیریها بالا میگیرد و Raiden خود را درگیر مبارزهای بزرگ و دشوار میبیند و این دقیقاً همان چیزی است که وی هیچوقت نخواست تا قسمتی از آن باشد. در این بین گروهی به نام Desperado Enterprises کار را برای Raiden سختتر و لحظه به لحظه ی حضور او در آنجا را به کابوس تبدیل میکند. کار اصلی این گروه از بین بردن Raidens Protectee و بدن سایبورگ ( Cyborg ) وی است. Raiden که خود را در شرایطی بد و خطرناک می بیند، تنها راه نجات خود را روی آوردن به Maverick Security، پایگاهی مستقر در کلرادو میداند. وظیفه این سازمان مقابله در برابر DesperadoEnterprises و حدالامکان حفاظت از امنیت منطقه است. پس از چند هفته، حال وقت مناسب آن فرا رسیده که Raiden انتقام خود را بگیرد اما در همین زمان متوجه میشود که Desperado Enterprises در حال رهبری یک جنگ در آبخازیا Abkhazia است و همین امر کار وی را سخت تر و ارادهاش را استوار تر میسازد.
در درازای این مبارزات وی به شهرها و مناطق مختلفی از جمله مکزیک سفر خواهد کرد، اما همه چیز آنگونه که Raiden تصور میکند خوب و خوشایند پیش نخواهد رفت. طولی نمیکشد که او با شخصیتی جدید رو به رو می شود. شخصیتی که قصد کشتن او را دارد و در این کار به شدت جدی و مصمم است. نام آن فرد Samuel Rodriguez است. کسی که میتواند در آیندهای نزدیک به زندگی Raiden پایان دهد یا حداقل او را در سیلی از مشکلات و سختیها غرق کند. در طول این بازی دو شخصیت بارها در مقابل هم ظاهر میشوند و نبردی رو در رو ( دوئل ) انتظار گیمران را میکشد. Metal Gear Rising Revengeance را میتوان ترکیبی از دو سبک H And S و مخفی کاری دانست، اما شاید در نگاه اول المانهای مخفی کاری زیاد به چشم مخاطب نخورد و ذهن او را درگیر خود ننماید. ولی در این مورد باید به گفته ی سازندگان بازی چشم دوخت. چندی پیش با جناب Atsushi Inaba مدیر تولید این عنوان مصاحبه ای صورت گرفت و وی به صورت رسمی تایید کرد که این عنوان از یک سیستم مخفی کاری پویا در کنار دیگر موارد بهره مند خواهد بود. این مورد بعدها گسترش پیدا کرد و تهیه کننده ارشد این عنوان یعنی جناب Shigenobu Matsuyama این مورد را تا حدی مهم و عظیم دانست که طی صحبتی اعلام کرد امکان این امر که این عنوان را بدون کشتن به پایان برسانید وجود دارد.
شاید این مطلب برای یک بازی در سبک H&S زیاد جالب و ستودنی نباشد اما این بازی، عنوانی است در چارچوب اصلی خانواده MGS که با اندک تغییرات، تجربهای جدید را برای طرفدارانش به ارمغان آورده و بدیهی است که سیستم مخفی کاری در آن نقش بهسزایی را ایفا خواهد کرد.
واضح است که هرجا نامی از MGS باشد داستان و روایت ستودنی آن یکی از مهمترین مواردی است که در ذهن مخاطب نقش میبندد. به نظر میرسد که در این بازی نیز با یک داستان سطحی رو به رو نخواهیم بود. هنگامیکه این عنوان در KojimaProductions در حال توسعه و گسترش بود، طبق گفته تیم سازنده بازی نوشتن داستان چیزی حدود ده ماه به طول انجامید اما کاری که Platinum Game بر روی این عنوان اعمال کرد، کاملاً برعکس بود. این تیم در کمال ناباوری توانست تنها در مدت دو ماه داستان بازی و روند آن را تکمیل نماید و آن را به نقطه اوج برساند. شاید این مورد کمی مخاطبان را به شک انداخت که چگونه داستانی که در طول ده ماه توسط یکی از بزرگ ترین تیمهای بازیسازی جهان نوشته شده بود در مدت دو ماه تغییر پیدا کرد و به مراحل تکمیل خود رسید اما این شک بیجاست و نتیجه ای دربرندارد زیرا MGR متکی بر داستانی کاملا متمایز از سری اصلی MGS و عنوانی دور از اصالت خود نیست. طبق گفته سازندگان، این عنوان دنبالهای بر Metal Gear Solid 4 Guns of The Patriots نخواهد بود اما با حضور تعداد کمی از شخصیت های قدیمی این سری در این عنوانِ نوظهور، آن حس و حال و کلیت داستانیِ گذشته بازگشته است.