همواره داستان سری Thief بسیار غنی بوده و با شخصیت اصلی خود یعنی Garrett به خوبی توانسته است در دل بازیکنان جای بگیرد. با وجود این که استودیوی سازندهی بازی که Eidos Montreal نام دارد بر این موضوع تأکید میکند که قرار است Thief یک ریبوت از این سری باشد، اما با توجه به نمایشهایی که تاکنون از آن شاهد بودیم، بهنظر میرسد که بازی همان DNA قبلی خود را حفظ کرده است و دچار تغییرات محوری نشده است. Thief در یک دنیای فانتزی و تاریک نیز به وقوع میپیوندد که لوکیشنهای آن بیشتر از سبک Steampunk و دوران Victorian الهام گرفته شده اند. شخصیت اصلی بازی همانند نسخهی قبلی Garrett است که به مدت زیادی از محل زندگی خود دور بوده است ولی تصمیم میگیرد که پس از چندین سال به آن بازگردد و به دنبال ماجراجوییهای جدیدی برود.
او فرزند تاریکی است و سعی میکند همیشه در خارج از روشنایی به سرقت بپردازد تا کارهای وی نیز افشا نشود. شاید یکی از ویژگیهای اخلاقی شخصیت اصلی بازی که باعث شده او را نسبت به سایر دزدانی که با آنها آشنایی داریم، متمایز کند این است که گرت برای جمع آوری ثروت و سرمایه نیز دزدی نمیکند، بلکه او به خاطر حس ماجراجوییای که در وی نهفته است، این کار را انجام میدهد و این موضوع سبب میگردد که گرت برای ماجراجویی به خطرناکترین مکانها برود و دزدی کند.
هر چیز گرانبهایی که در این بازی حضور دارد، مقدمهای است برای آغاز یک ماجراجویی جدید. در نمایشی که از Thief مشاهده کردیم، شاهد بودیم که او پس از این که شئ گرانبها را پیدا میکند، قدرت جادویی خاصی را بدست میآورد و بعد از این که خطرِ شناسایی شدن را احساس میکند، پا به فرار میگذارد.
در بطن گیمپلی بازی، بعضاً المانهایی مشاهده میشود که برای شما آشنا خواهد بود و پیش از آن نیز شما در بازیهای دیگری با آنها ملاقات داشتید. شخصیت اصلی بازی با استفاده از چشم مسلح خود این توانایی را دارد که مسیر نگهبانان را پیشبینی کند و یا حتی از طریقهی جابجایی اشیا نیز مطلع شود، این قابلیت که تحت عنوان "Focus Mode" شناخته میشود، تقریباً میشود گفت که پای ثابت بازیهای مخفیکاری مدرن هستند و به ندرت پیش میآید که در بازیهای این سبک دیده نشوند. Focus Mode به همین جا ختم نمیشود، این ویژگی که نقش یک Vision را برای گرت بازی میکند، با انتخاب آن شما شاهد روشن شدن لولههایی خواهید بود که شخصیت اصلی بازی قابلیت بالارفتن از آن را خواهد داشت.
این قابلیت تنها به حالت پلتفرمر بازی ختم نمیشود، بلکه در طول مبارزات به واسطهی این ویژگی میتوانید سرعت مبارزات را کاهش داده و با دقت بیشتری به جدال بپردازید، علاوه بر آن قادر خواهید بود که آناتومی بدن دشمنان را مشاهده کرده و قسمتهای حساس آن را مورد هدف قرار بگیرید! جادو و قابلیتهای بسیار دیگری در بازی حضور دارند که هر کدام از آن در هر مرحلهای کاربرد بسیار زیادی دارند.
در کنار مخفی کاری بازی، Mini-Gameهایی تعبیه شده است که یکی از مهمترین ویژگیهای Thief بوده است، به عنوان مثال ممکن است شما در مرحلهای باید قفل درب گاوصندوق را باز کنید و میبایست سرعت عمل و دقت بالایی داشته باشید.
لوکیشنها و محلهای بازی به طور مستقیم در خدمت گیمپلی بازی خواهند بود و طراحی مراحل (Level Design) بازی طوری است که بازیکن باید با دقت فراوان مکانها را مورد بررسی قرار دهد تا بتواند فوراً مخفی شود. Garrett در طول بازی سلاحهایی را با خود حمل میکند که معروفترین آن ژاکت سیاهی است که با خود به همراه دارد و با آن سعی میکند که نگهبانان سرِ راه خود را بیهوش کند. علاوه بر آن، تیرکمانی در بازی قرار داده شده است که از دو جنبه قابل بررسی است. جنبهی اول شما میتوانید توسط آن به از بین بردن دشمنان بپردازید و یا این که قادر هستید تمرکز دشمنان را بر هم بزنید. البته توانایی این را دارید که بدون هیچ سلاحی، دشمنان خود را Takedown کنید. از دیگر اسلحهی گرت، میتوان به Claw اشاره کرد که بوسیلهی آن قادر هستید که از ساختمانها بالا روید و از همانجا، دشمنان را شکار کنید.
Thief در آخر هر مرحلهی خود به شما اجازه میدهد که به وسیلهی پولهایی که در طول مأموریتها بدست میآورید، به خرید وسایل بپردازید یا حتی میتوانید سلاحهایی را که با خود، به همراه دارید را ارتقا دهید. نکتهی جالب دیگر این است که وقتی شما از یک محل تاریک به سمت روشنایی حرکت میکنید، تصویر با یک فلشی مواجه میشود که به شما این هشدار را میدهد دارین به یک مکانی میروید که ممکن است شناسایی شوید. در نهایت گیمپلی بازی طوری طراحی شده است که خودِ بازیکن باید روشی که میخواهد برای طی کردن مراحل را پیش ببرد، انتخاب کند.
Eidos Montreal از تکنیکهای گرافیکی زیادی استفاده کرده است ولی در کنار آن، اولین چیزی که بسیار جلب توجه میکند، اتمسفر آن است که البته به طور مستقیم با گیمپلی بازی همخوانی دارد. برای ساخت بازی از موتور UnrealEngine 3 استفاده شده است و به لطف قدرت بالای این موتور، سبب شده است که لوکیشنهای بازی به خوبی طراحی شوند. در کنار آن سایههای بازی کاملاً داینامیک به نظر میرسند و این لازمهی یک عنوان مخفی کاری است. به نظر میآید که افکتها و نورپردازیهایی که برای بازی تعبیه شده است، بسیار مناسب با جو بازی بوده و با آنها همخوانی دارد. در کنار این که Thief از یک طراحی تکنیکی خوبی بهره میبرد، دارای یک گرافیک هنری نسبتاً خوبی است.
ساختمانهایی که در طول مراحل با آنها ملاقات خواهید کرد که دقیقاً شما را به یاد دوران ملکهی ویکتوریا و یا حتی استیمپانک خواهد انداخت. طراحی ظاهری دشمنان و NPCها بسیار خوب است و لباسهایی که برای شخصیت اصلی بازی طراحی شدهاند، از جزئیات خوبی برخوردار هستند. اشیاء قیمتی هم به ظرافت هر چه تمامتر شبیهسازی شدند که کاملاً حس دزدی را برای بازیکنان تداعی کند. با توجه به این که این بازی یک عنوان Cross-Generation است، پس بدیهی به نظر میرسد که گرافیک هر پلتفرم نسبت به سایر آنها تفاوت داشته باشد و ممکن است در برخی از پلتفرمها نتوان تمامی مضامین را پیادهسازی کرد.
موسیقیهای بازی توسط آقای Luc St. Pierre ساخته شده است که با فضای بازی همخوانی دارد، در برخی از مواقع که شما در حال مخفیکاری هستید قطعهی آرام پخش میشود و زمانی که شناسایی میشوید، افکتهای موسیقی نیز تندتر میشوند که باعث ایجاد هیجان در بازیکنان میگردند. شاید یکی از مشکلاتی که ممکن است گریبانگیر Thief باشد، تغییر صداپیشه اصلی شخصیت بازی باشد. Stephen Russell در نسخههای گذشته وظیفهی صداپیشگی گرت را داشت که بسیار در این کار موفق بود. ولی پس از معرفی نسخهی جدیدی از این سری، اعلام شد که او دیگر در خدمت صداپیشگیِ گرت نخواهد بود و قرار است آقای Romano Orzari جایگزین او شوید. Romano Orzari نیز در گذشته به عنوان یکی از Mo-Cap کنندگان عنوان Assassins CreedII حضور داشت که البته مورد تحسین قرار گرفت ولی تعدادی از هواداران نیز خواستار این بودند که وی نباید در Thief حضور داشته باشد و خواستار بازگشت Stephen Russell بودند که بعداً Eidos Montreal بیانیهای داد و در مورد این موضوع توضیحاتی را ارائه داد. به هر حال عوض شدن صداپیشهی شخصیت اصلی بازی نیز مطمئناً به پیکرهی کاراکتر ضربه خواهد زد. پیش از آن، آیرونساید (صداپیشهی Sam Fisher) در آخرین نسخهی سری Splinter Cell حضور نداشت و با وجود این که صداپیشهی جدید توانست کار خوبی را ارائه دهد، ولی هرگز موفق نشد که شخصیت Sam Fisher را مثل آیرونساید با ابهت جلوه دهد. این اتفاق نیز حالا گریبان Garrett را گرفته است و اگر بخواهیم واقعگرا باشیم، این اتفاق میتواند کمی بازی را خدشه دار کند.