همیشه در صنعت بازی سازی شرکت هایی مانند Majesco بوده اند که فعالیت کم ولی موفقیت شعار کار آنها بوده است ، شرکت هایی مانند Ubisoft با اتکا به موتورهای گرافیکی قوی و یک بهانه برای تفنگ دست گرفتن بازی هایی به بازار عرضه میکنند که (متاسفانه) گیمر های تازه وارد به دنیای بازی های کامپیوتری گول ظاهر قضایا را خورده و جذب بازی های ضعیف ولی با گرافیک بالا میشوند و همین باعث موفقیت و دوام شرکت های مشابه Ubisoft میشود ، ولی از طرف دیگر ، همیشه کمپانی هایی مانند Majesco ، Konami ، Lionhead و ... بوده اند که برای گیمر های قدیمی تر که بازی های کامپیوتری را از زمان بازی های 2 بعدی با گرافیک پیکسلی شروع کرده اند بازی بسازند ، این شرکت ها همیشه بازی های خود را با توجه به اصول درست بازی سازی (داستان و گیم پلی خوب در درجه ی اول و گرافیک و گرافیک در درجه ی دوم) بازی هایی برای گیمرهای قدیمی بسازند که یادآور همان شاهکار های هر چند دو بعدی باشد. شرکت Majesco یکی از کم کار ترین شرکت های ساخت و عرضه ی بازی است که با توجه به خواسته های گیمرهای قدیمی تر بازی ساخته و اغلب بازی هایش مورد توجه گیمر های جدید و تازه کار قرار نگرفته و Advnet Rising یکی از همین شاهکار هاست که (متاسفانه) گیمر های تازه کار به خاطر گرافیک کم بازی ، حتی زحمت گرفتن DVD بازی از دوستشان را هم نمیکشند.
این بازی یکی از بی نقص ترین صداگذاری های را بین تمام بازی های عرضه شده را دارد ، صدای شخصیت ها کاملا مطابق با چهره ی آنهاست ، طرز صحبت کردن شخصیت ها دقیقا بستگی به موقعیت آنها در طول بازی دارد و مکالمات در طول بازی کمک زیادی به درک محیط و وضعیت توسط گیمر میکند.
صداگذاری اسلحه ها (با توجه به تعداد زیاد آنها) و قدرت های شخصیت اصلی به خوبی انجام شده و گرافیک بازی در زمینه ی سلاح ها کاملا با هم یکی هستند. (در بعضی بازی ها این مساله رعایت نمیشود ، برای مثال یک سلاح کوچک با قدرت عادی از یک سلاح بزرگ با قدرت زیاد صدای بیشتری تولید میکند ! که باعث غیرطبیعی شدن بازی میشود)
بزرگترین نکته ی مثبت صداگذاری بازی موسیقی آن است ، موسیقی بازی چند ماه عرضه ی بازی را به تاخیر انداخت ! و در این چند ماه تغییرات زیادی روی موسیقی بازی انجام شد که نتیجه ی آن تبدیل یک بازی اکشن عادی به یک شاهکار هنری شد.
باید در نظر گرفت که داستان این بازی داستان یک بازی اکشن ساده و جنگ بین 2 گروه نیست ، داستان بازی یک داستان حماسی درباره ی نابودی بشر توسط موجودات بیگانه است ، پس مسلما یک موسیقی تند و پر تحرک (مانند بسیاری از بازی های اکشن دیگر) مناسب این بازی نیست و باید موسیقی مناسب با حال و هوای یک بازی با داستان حماسی و غم انگیز طراحی شود تا گیمر را وارد جو و روند بازی کند ؛ و این مساله کاملا توسط سازندگان در نظر گرفته شد و ماه ها وقت صرف ساخت موسیقی مناسب با این داستان شد و نهایتا موسیقی بازی در غالب موسیقی فراتر از یک موسیقی عادی و در حد موسیقی های مورد تایید جامعه ی هنری ساخته و اجرا شد.
بازی مانند بیشتر بازی های اکشن شروع میشود : یک نفر ، یک تفنگ.
ولی ادامه ی بازی هیچ شباهتی به بازی های اکشن دیگر ندارد ، پس از گذشت چند مرحله به شما قدرت هایی هم داده میشود که باید در کنار سلاح ها از آنها هم برای شکست دادن دشمن ها استفاده کنید. در بازی مراحل ماشین سواری هم وجود دارد (که البته کنترل ماشین در این بازی مانند کنترل ماشین در بازی Halo است) و شما باید با استفاده از موس ماشین را هدایت کنید.
در بازی تعداد زیادی اسلحه قرار داده شده که هر کدام کارایی خاص خود را دارد ، در کنار این سلاح ها به مرور و در طی بازی به شما قدرت هایی داده میشود که باعث لذت بخش تر شدن بازی میشود ، در بازی شما سلاح های مختلف از جمله سلاح های کمری با دقت بالا و قدرت متوسط ، سلاح های نیمه سنگین و سنگین (انواع مسلسل ها) با دقت متوسط و قدرت بالا و تفنگ های دوربین دار و انواع سلاحهای ضد تانک را در اختیار دارید ، نحوه ی تیر اندازی بازی به 2 صورت هدف گیری دستی و هدف گیری خودکار است ، در هدف گیری دستی شما مانند بازی های دیگر با استفاده از موس هدف گرفته و شلیک میکنید ، در هدف گیری خودکار شما با استفاده از چرخ موس هدف خود را تعیین و شلیک میکنید ، این حالت هدف گیری برای وقتی مناسب است که شما پناهگاه مناسبی نداشته باشید و مجبور باشید با حرکات آکروباتیک که به مرور در طی بازی به شما معرفی میشود از تیرهای دشمن جاخالی دهید.
در بازی شما میتوانید در هر دو دست خود تفنگ بگیرید و یا از یکی (یا هر دو) از دستهایتان برای به کار بردن قدرت هایتان استفاده کنید ، با استفاده از Click و Right - Click موس شما از هر کدام از دست هایتان استفاده میکنید (اگر تفنگ در دست گرفته باشید آن را شلیک و اگر قدرتی انتخاب کرده باشید از آن استفاده میکنید) و همین به شما آزادی عمل بیشتری میدهد ، برای مثال شما میتوانید یک کلت و یک مسلسل در دو دست خود بگیرید و برای دشمن هایی که انفرادی به شما حمله میکنند از کلت و برای دشمنانی که به طور گروهی حمله میکنند از مسلسل استفاده کنید.
قدرت های شما در بازی به مرور به شما معرفی میشوند ، شما قدرت های مختلفی مانند بلند کردن اجسام ، ایجاد سپر و شلیک توده های انرژی به سمت دشمن و قدرت های دیگر دارید و دقیقا در آخر بازی هم به شما قدرتی داده میشود که بدون هیچ توضیحی شما باید از آن استفاده کنید و بازی تمام می شود ! یعنی باید در نسخه های بعدی بازی منتظر قدرت های دیگری هم باشیم ...
در بازی در راه شما دو راهی هایی به وجود میاید که در پیش گرفتن هر راه اتفاقات خاصی را در بر دارد که بعضی سخت و بعضی آسان هستند ، بعضی انتخاب ها آنقدر برای شما سخت است که ممکن است چند دقیقه همانجا بمانید و فکر کنید ، برای مثال در مرحله ی اول بازی شما سر یک دو راهی قرار میگیرید ، برادر شما و نامزد شما ، هر دو مجروح شده اند و برای حرکت به کمک شما احتیاج دارند ، ایستگاه فضایی که در آن هستید در حال انفجار است و شما فقط وقت دارید یکی از آنها را به کپسول های نجات ببرید ... این یکی از سخت ترین انتخاب های بازیست ، به خصوص اگر قبلا بازی را تمام کرده باشید و شخصیت اصلی بازی را شناخته باشید و با او احساس یکسانی داشته باشید
هوش مصنوعی بازی به خوبی طراحی شده و افراد خودی و دشمنان به خوبی با توجه به وضعیت و امکانات محیط رفتارهای متفاوتی بروز میدهند و همین باعث سخت تر شدن بازی می شود ، افراد دشمن معمولا به طور گروهی به شما حمله میکنند ولی پس از رسیدن به شما در محوطه پخش می شوند تا بتوانند از جهات مختلف به شما حمله کنند.
مهم ترین نکته ی هوش مصنوعی بازی توجه به تیر اندازی از جای امن است ، در بعضی بازی ها دشمنان از وسط یک محدوده ی خالی به شما شلیک میکنند در حالی که مستقیم در تیر رس شما هستند ولی در این بازی دشمنان همیشه پشت اجسام و وسایل در محیط پناه می گیرند تا در بهترین زمان ممکن به شما تیراندازی کنند.
داستان بازی
Gideon Wyeth (تلفظ : Gidiyen Wayeth) و برادر بزرگترش ، خلبان معروف Ethan Wyeth به یک ماموریت مهم فرستاده می شوند :
یک سفینه ی موجودات ناشناخته ی فضایی در نزدیکی یک ایستگاه فضایی متوقف شده و پیامی مبنی بر "مکالمه ی دوستانه" به ایستگاه فضایی فرستاده ، حال Gideon و Ethan به عنوان خلبانان این ماموریت انتخاب شده اند و وظیفه ی آنها رساندن نماینده ی این ایستگاه پیش موجودات فضایی و بازگرداندن وی است.
موجودات فضایی با نام Aurelian خبری به انسان ها میدهند که قبلا در افسانه ای نسل به نسل در بین انسان ها منتقل شده بود :
زمانی انسان ها در سیاره ای به نام زمین زندگی میکردند ولی سیاره توسط بیگانگان نابود شد و تعداد کمی نجات پیدا کردند ، بیگانگان تمام کهکشان را خواهند گشت تا بازمانده ها را پیدا و تا آخرین نفر آنها را نابود کنند.
Aurelian ها خبر از حمله ی موجوداتی به نام Seeker به انسان ها را میدهند و میخواهند انسان ها خود را برای جنگ آماده کنند و دلیل این حمله هم افسانه ای در بین Aurelian ها و Seeker هاست که میگوید موجوداتی به نام انسان در جایی از این کهکشان وجود دارند که دارای "قدرتهای برتر" هستند و با همین قدرت ها فرمانروایی کهکشان را در دست خواهند گرفت.
Seeker ها برای جلو گیری از این اتفاق به زمین حمله کرده و آن را نابود کرده بودند و اکنون بعد از هزاران سال ، محل جدید زندگی انسان ها را پیدا کرده و میخواهند آن را نیز نابود کنند.
پس از یک جنگ سخت تنها سه نفر از انسان ها زنده باقی می مانند که Aurelian ها به آنها آموزش میدهند چگونه از قدرتهای خود استفاده کنند ، در بازی ما باید در نقش Gideon با کمک Aurelian ها به جنگ Seeker ها رفته و آنها را متوقف کنیم.
داستان بازی یک داستان کلیشه ای و ساده به نظر میرسد ولی در داستان بازی جزئیات و پیچ و خم هیی آورده شده که باعث جذاب و نو شدن داستان می شود و تا مدت ها بعد از دیدن To be Continued آخر بازی در ذهن گیمر باقی می ماند.